داستان ضرب المثل بهلول و شنل و نان جو و سرکه یکی نبود. در زمان هارون الرشید مردی به نام بهلول بود. بهلول عالم و مردی بزرگ بود. صدای شاگردان امام صادق علیه السلام بود. او دیوانه شده بود که آنها با او کاری نداشتند و می توانست سخنان خود …
توضیحات بیشتر »داستان ضرب المثل خاک برسر
تاریخچه و کاربرد ضرب المثل خاک بر سر کاربرد ضرب المثل: ضرب المثل خاک بر سر معانی مجازی بسیاری دارد که گاهی برای تحقیر یا توهین به کار می رود و چه خاکی به سرم بزنم به چه معناست. آیا باید انجام دهم «کسی که در حال عزاداری حسین بن …
توضیحات بیشتر »ضرب المثل از چاله در آمدن و به چاه افتادن
داستان ضرب المثل بیرون آمدن از چاله و افتادن در چاه بهتر از خلاص شدن از شر مشکل و وارد شدن به مشکل بزرگتر است. در گلستان سعدی می گویند به سخنان یاران مشفق نکوهیده بود. سرم را در صحرای قدس گذاشتم و با حیوانات کنار آمدم تا اینکه اسیر …
توضیحات بیشتر »کسی قدر عافیت داند که به مرضی گرفتار شود
داستان ضرب المثل آدم می داند که به بیماری مبتلا می شود آدم آنقدر می داند که گرفتار بیماری می شود در قدیم پادشاهی با کشتی سفر می کرد. این بار خدمتکارش را با خود برد. خادم که تا آن روز دریا را ندیده بود و با قایق سفر نکرده …
توضیحات بیشتر »